تاریخ شرکتها مملو از داستان های افسانه ایی و قهرمانانه درباره کارآفرین هاست ، افسانه ها میگویند که در شرایطی دشوار ، زن یا مردی شجاع با تمام سختیها مبارزه میکند و به سود و شهرت ومعروفیت میرسد ، چنین داستان هایی به ندرت به وقوع می پیوندند. داستان واقعی از این قرار است :
” نخستین جرقه روحیه کارآفرینی در وحشت ، خستگی مفرط و تعبیر اشتباه گم میشود ، اغلب کسب وکارها توسط کارآفرینان رویاپرداز ایجاد نمیشود بلکه توسط حسابداران ، آرایشگران ، لوله کش ها ، فروشندگان و منشیهایی ایجاد میگردد که از کار کردن برای دیگران خسته شده اند. این متخصصان فنی به علت وقوع حادثه ایی که زندگی آنها را تغییر داده است ، یک لحظه خاص و یا گذراندن یک روز بد در محل کار به ناگهان تصمیم میگیرند کارآفرین شوند و شرکت خود راتاسیس نمایند. “
اما پیش فرضی ویرانگر تلاشهای آنها را برای گسترش کسب و کار ویران میسازد ، باور به نبوغ فنی خود و اینکه تخصص آنها عامل اصلی موفقیت است. روند معمول از این قرار است :
یک طراح داخلی موفق تلاش میکند فروشگاه دکوراسیون داخلی خود را بنا کند و یا گرافیستی ماهر ممکن است به اشتباه بر این باور باشد که نبوغ خلاقانه او میتواند جای خالی مهارتهای لازم برای مدیریت کانون تبلیغات را پر کند ، این صاحبان کسب وکار تازه کار قادر به درک این مطلب نیستند که راز کسب وکار موفق بسیار فراتر از استاد بودن در یک صنعت یا هنر است ، وقتی واقعیتهای کسب و کار خود را نشان میدهد کابوس کارآفرین نوپا شروع خواهد شد.
اغلب صاحبان کسب و کارهای کوچک با کشمکش داخلی شدیدی مواجه هستند ، زیرا این صاحبان شرکتهای تازه کار ، معمولا سه کلاه برمیدارند : کلاه متخصص ، کلاه مدیر و تاج خیالی کارآفرین
این سه کار برای در اختیار گرفتن زمان و انرژی محدود صاحب کسب و کار کوچک با هم به رقابت میپردازند ، تصور کنید میخواهید سخت ترین رژیم غذایی ممکن را با یک مربی شخصی ، یک متخصص تغذیه ویک فرد کم اراده که همه در ذهن شما هستند آغاز کنید. در زیر مرور کوتاهی بر هریک از این نقش ها داریم :
کارآفرین رویاپرداز درونی شماست ،کارآفرین با داشتن رویاهای بزرگ برای گسترش شرکت در آینده زندگی میکند ، در این نقش صاحب کسب و کار ، مرتبا مرزهای خود را گسترش میدهد اما از جزئیات کارهای اجرایی غافل است. کارآفرین درونی شما ایده های خلاقانه خود را به شرکت منتقل میکند.
این جنبه اجرایی و عملی شماست ، مدیر در گذشته زندگی میکند و اهداف تعیین شده و محقق شده در سال گذشته را به خوبی میشناسد ، مدیر منابع لازم را تهیه کرده ، محل کار را سازمان دهی میکند و درباره موارد و جزییات اساسی دستوراتی صادر میکند. بدون داشتن مدیر درونی کسب و کارتان ساختار مشخصی نخواهد داشت.
این صدای درونی شماست . متخصص کار را انجام داده و کالاها و خدمات را تولید میکند ، متخصص کارهایی را انجام میدهد که کارآفرین مشخص کرده و مدیر موافقت کرده است ، متخصص درونی شما در لحظه زندگی میکند بدون متخصص هیچ محصولی ندارید ، اما وقتی متخصص غلبه کند ، شرکت شما با مشکل توسعه کسب و کار وروندهای استراتژیک روبرو میشود