رابرت سیمونز استاد مدیریت کسب وکار دانشگاه هاروارد بر این باور است که هر سازمانی پاسخ های متمایز خود را برای موفقیت در برنامه ریزی استراتژیک دارد. سیمونز دانش گسترده خود از استراتژی کسب و کار ، طراحی سازمان و سیستم های کنترل مدیریت را در کتابی گردآوری کرده است ، او پنج سوال کلیدی درباره استراتژی مطرح میکند که هرکسی از شرکت باید مرتبا آنها را بپرسد و قادر به پاسخگویی به آنها باشد. او اعتقاد دارد هدایت کسب و کار دشوار است و برای موفقیت باید سوالات درستی بپرسید. این هفت سوال درباره استراتژی به شما کمک میکند تا سلامت و چشم اندازهای سازمانتان را ارزیابی کنید.
مشتری اصلی خود را با هم پوشانی سه عامل بیابید. ” دورنما ، قابلیت ها و امکان سودآوری ” دورنما به دلیل وجودی منحصر به فرد سازمان و سابقه ، عقاید و هویت آن مربوط میگردد. قابلیت ها ، منابع در دسترس از جمله امکانات فیزیکی ، سرمایه فکری و دارایی های مالی هستند.
تشخیص اینکه چه کسی مشتری نیست به شما کمک میکند ، اطمینان حاصل کنید که همه کارمندان مشتری اصلی را میشناسند و همه منابع را به نفع او اختصاص میدهند.
پیگیری اهداف عملکردی میتواند مرز بین موفقیت و شکست شما باشد. بسیاری از شرکتها از معیارهای عملکرد مختلفی استفاده میکنند تا میزان موفقیت کارمندان سطوح مختلف را در دستیابی به اهداف استراتژیک شرکت ارزیابی کنند. این شاخص ها و معیارها میتوانند به سنجش بهینه عملکرد پرسنل کمک کنند. فهرستی از عواملی تهیه کنید که میتواند باعث شکست استراتژیتان شود ، حالا نگاه کنید که اگر عکس این عوامل شکست را بعنوان عوامل رشد در سازمان خود پیاده سازی نمایید چه نتایجی حاصل خواهد شد ، این عوامل را دسته بندی کرده و در سنجش عملکرد کارکنان و تیم شرکت خود پیاده سازی نمایید.
اجازه ندهید کارکنان زمان و منابعشان را در پروژه هایی خرج کنند که با اهداف سازمان سازگار نیست ، با تعیین مرزهایی شفاف که رفتار قابل قبول و غیر قابل قبول را توضیح میدهد ریسک استراتژیک را کنترل نمایید. از همان ابتدا توضیح دهید که چه کارهایی باعث اخراج کارکنان خواهد شد. بعنوان مثال گوگل هر فعالیتی که باعث از بین رفتن اعتماد کاربران به نتایج جستجو گردد را غیرقابل بخشش میداند ، شرکت اپل و استیوجابز بسیاری از ایده های خوب را که تمرکز این شرکت را از رشد و توسعه آیپاد منحرف میساخت رد میکردند.
بسیاری از شرکتها مشوق خلاقیت هستند ، برای جلوگیری از تسلیم شدن مدیران و کارکنان در برابر عادات و روال های قابل پیش بینی عمدا به آنها فشار وارد کنید که تا حد ممکن در کارهایشان خلاقیت به خرج دهند. همه شرکتها باید مداوم در حال نوآوری باشند ، آنهایی که از خلاقیت و نوآوری استفاده نمیکنند مشتریان خود را به دیگران واگذار میکنند.
استراتژی امروز به درد فردا نمیخورد ، آخرین ضرورت اجرایی یعنی سازگاری با تغییر مهمترین ضرورت است ، باید درباره آنچه فردا ممکن است اتفاق بیفتد نگران باشید همه افراد شرکت نیز باید نگران باشند برای رصد کردن محیط خارجی از نظر رویدادها ، شرایط یا روندهایی که میتواند بر برنامه های استراتژیک اثر بگذارد یک سیستم کنترل تعاملی برگزینید. مرور منظم استراتژیهای جدید شرکت باید دائما سه سوال را مطرح کند ، چه چیزی تغییر کرده است ؟ چرا ؟ چه تدبیری برایش می اندیشید ؟
( برگرفته از کتاب چکیده کتابهای کسب و کار _ انتشارات سپید )