چهار اصل بازاریابی ویروسی در جهت سرایت اجتماعی
چهار اصل بازاریابی سرایت یا بازاریابی ویروسی نشان میدهند مردم چگونه درباره ایده ها ، اهداف و محصولات با هم گفتگو میکنند
یک محصول ، خدمت ، هدف یا ایده وقتی در اجتماع رایج میشود که صحبت درباره آن احساس مهم بودن و دانا بودن به افراد بدهد. به حوزه هایی بندیشید که محصولتان در آنها برجستگی ذاتی دارد. کدام جنبه یا ویژگی آن را از رقبا متمایز میکند. چطور میتوانید الگویی که مردم انتظار دارند را بشکنید. مثلا یک خط هوایی میتواند مواردی مانند صندلیهای راحت ، خوراکی متنوع و صفحه نمایش ویدئو خاص را بعنوان تمایز خود برجسته نماید.
هدایای خاص به مشتریان ارائه کردن و دادن احساس خاص به آنها باعث ارزش اجتماعی برای برند شما خواهد شد.
مردم درباره موضوعاتی صحبت میکنند که احساساتشان را برانگیزد. موضوعات وقتی ویروسی میشوند که احساسات را تحریک کنند و در نیتجه مردم رودر رو یا در رسانه های اجتماعی درباره آن بحث کنند. انواع مختلفی از احساسات میتواند باعث شود که مردم موضوعی را منتشر کنند. با وجودیکه شگفتی و حیرت احساسات مثبتی هستند اما احساسات منفی مثل عصبانیت و نگرانی نیز مردم را ترغیب به صحبت میکند یک احساس بسیار قوی مانند شگفتی انگیزه زیادی ایجاد میکند اما احساسات متناقض شادی یا ناراحتی از آن موضوع موجب کاهش اشتراک گذاری آن میگردد. با وجودیکه تبلیغ کنندگان تلاش نمیکنند که احساسات منفی را برانگیزانند در موارد خاص ، احساسات منفی نیز میتواند موثر باشد مثلا پیامهای پزشکی و تبلیغاتی که مردم را تشویق به ترک سیگار میکند
اطلاعات کاربردی به سادگی دهان به دهان پخش خواهد شد. زیرا مردم از کمک به دوستانشان لذت میبرند. به آنها اخباری بدهید که دیگران هم بتوانند استفاده کنند. این اطلاعات کاربردی میتواند نکاتی ساده مثل نکات آشپزی باشد و اغلب شامل روشهایی برای تعیین مناسب و به صرفه بودن قیمت نیز هست.
برای اینکه کاری کنید که مصرف کنندگان محصول ، خدمت یا هدفتان را بشناسند و درباره اش صحبت کنند آن را در قالب یک داستان بگنجانید. داستان ها علاقه افراد را جلب کرده و بیش از تبلیغات بر شنوندگان اثر میگذارد. وقتی مردم به شکل طبیعی صحبت میکنند به اندازه زمانی که داستان میگویند تبادل اطلاعات نمیکنند ، مثلا اگر یک خرید بسیار خوب انجام دهید. احتمالا هنگام پیشنهاد آن به دوستانتان همه تجربه خود را نیز بعنوان مصرف کننده تعریف میکنید. دلیلش این است که مردم دوست دارند تا به صورت داستانی فکر کنند.
مردم به آسانی داستانها را به خاطر میاورند و آنهایی که داستانهای جالبی میشوند به ندرت تلاش میکنند آنها را نقض کنند اگرچه واکنش غریزی هر فرد به ادعاهای مطرح شده در تبلیغات بازاریابی پولی این است که آن را نقض کند.
وقتی برای علاقه به محصولتان داستانی خلق میکنید اطمینان حاصل کنید که منطقی است. مثلا سازندگان محصولات پوستی داو از ویدئویی استفاده کردند که نشان میداد افراد معروف هنگامی که لباس رسمی پوشیده اند ، آرایش کرده اند موهایشان مرتب شده و پوستشان رنگ شده است تا چه حد غیرواقعی هستند ، این ویدئو بر داشتن پوستی طبیعی و تمیز تاکید میکرد.
داستانها باید بی پیرایه باشد وقتی مردم داستانها را برای هم نقل میکنند تمایل دارند جزئیات زائد را حذف کنند ، مطالب مهم را نگه دارند و آن را به شدت رواج دهند. داستانهایتان باید سرگرم کننده و خلاقانه باشد. اطمینان حاصل کنید که شنوندگان میتوانند آنها را بفهمند و به شما ارتباط دهند.
اگر برند شما باعث شود مصرف کنندگان احتمالی احساس مهم بودن کنند ،احساسات آنها را برانگیزد ، مفید و سودمند باشد و داستان خوبی بهمراه داشته باشد سرایت آغاز خواهد شد.